الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 07 - 1434 هـ
11 - 05 - 2013 مـ
۲۱-اردیبهشت- ۱۳۹۲ ه.ش.
06:58 صــــباحاً
ـــــــــــــــــــــــــ


پاسخ امام مهدی به شیخ زوم محترم: مگر تو به نشانه‌ها [اشراط] بزرگ ساعت از جمله برانگیخته شدن مهدی منتظر و دود آشکار [دخان المبین] ایمان نداری ؟


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسلين وآلهم الطيبين من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله لا نفرق بين أحدٍ من رسل الله حنيفاً مسلماً وما أنا من المشركين، أما بعد..
جناب شیخ «زوم» و «صِبْغٍ لِّلْآكِلِينَ» تا جایی که من می‌دانم «زوم» از شیر درست می‌شود و به عنوان نان خورشی همراه غذای یمنی به نام «عصید» مصرف می‌شود. حال می‌بینم که ادعای شجاعت کرده و به ناصر محمد یمانی نسبت ترسو بودن می‌دهی؛ پس به حق در برابرت حجت می‌آوریم؛ آیا کسی شجاع است که با نام مستعار «زوم» بر سر میز گفت‌وگو حاضر می‌شود و تازه ادعای مهدویت هم ندارد؟ از چه می‌ترسی؟ یا این ناصر محمد یمانی است که به حق شجاع بوده و جرأت می‌کند سخن حق بر زبان آورده و بگوید او مهدی منتظر است و سپس عکس واقعی چهره خود و نام واقعی‌اش و نام پدر و جدش و حسب و نسببش را بگذارد؟ ای مرد؛ به خدا قسم که از تو و امثال تو هراسی ندارم مگر این که شیر از گورخران فرار کند [اشاره به آیات کریمه سوره المدثر:كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿٥٠﴾ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿٥١﴾] من در راه خداوند از ملامت احدی واهمه ندارم.
و اما در مورد گفت‌وگوی صوتی؛ دریک رؤیای حق به من امر شده است- و این امر به من اختصاص دارد- تا با قلم صامت و از راه نوشتن با شما گفت‌وگو کنم و این هم حکمت بالغه‌ای دارد.آیا می‌دانی حکمت آن چیست؟ چون خدا می‌داند شما صبر نمی‌کنید تا ناصر محمد یمانی برهان علمی خود را بیان کرده و آن را به صورت کامل تشریح کند؛ بلکه سخن مرا قطع کرده ودراستنباط برهان روشن ازآیات محکم قرآن عظیم اختلال ایجاد کرده و آن را درهم می‌ریزید . ولی وقتی گفتگو با قلم صامت و از راه نوشتن باشد؛ نمی توانید سخن من و سیر منطقی برهان‌ علمی و تشریح بیان را قطع کنید چون سخن گفتن از راه نوشتن است و راهی جز این ندارید که از اول تا آخر بیان را خوانده و درمورد برهان علمی امام ناصر محمد یمانی تدبر کنید. سپس در برابرحجت او؛ با برهان علمی حجت بیاورید و اگر راست می‌گویید از حدود دین دفاع کنید. و اما به خدا قسم در اتاق‌های گفتگوی " بالتوک" بدون هیچ فایده‌ای صدای مرا برده وضعیف می‌کنید و فرصت نمی‌دهید بیان را تشریح و تفصیل کنم.
هم چنین می‌خواهم موضوعی را به تو بگویم که تو آن را حجت خود دربرابر من خواهی دانست؛ درحالی که این امر حجت من است: من تنها قسمت کمی از قرآن را از حفظ می‌دانم و هیچ وقت جزو علمای مسلمین و خطبای منابر نبوده‌ام. علوم دینی را هم نزد هیچ یک از مشایخ علمی نیاموخته‌ام وآنها خود شاهدند؛ چه کسی هست که بگوید دلایلی که با آنها برای مردم حجت می‌آورم را او به من یاد داده باشد؟ بلکه من از عامه مسلمانان بودم نه از علما؛ تا اینکه جدم محمد رسول الله در رؤیای حقی به من فتوا داد که مهدی منتظر هستم و بر هرعالمی که با من از قرآن مجادله کند؛ غالب می‌شوم. در ابتدای کار من بسیار دهشت کرده بودم؛ چگونه چنین چیزی ممکن است؟! چه کسی قرآن را به من یاد خواهد داد! من تنها قسمت بسیار کمی از قرآن را از حفظ می‌دانم؛ چگونه با قرآن با مردم مجادله کنم من خودم قرآن را از حفظ ندانسته و درمورد آن آموزش ندیده‌ام؛ چطور می خواهم با آن را با مردم مجادله کنم! پس پیش خود گفتم این امری بسیار عجیب است! روزها گذشت و من فکرمی‌کردم چطور چنین چیزی ممکن است! سپس پروردگارم به من نشان داد تا از راه اینترنت جهانی مردم را برای گفتگو دعوت کنم؛و خودم را دیدم که با نوشتن از راه اینترنت به آنها پاسخ می‌دهم. وقتی دانستم گفتگو از راه اینترنت خواهد بود، بسیار خوشحال شدم. گفتم اگر خداوند رؤیای من را در عالم واقعیات محقق ساخت وبر هر عالمی که با قرآن با من مجادله می‌کند غلبه کردم؛ اینجا حق آشکار می‌شود و قلبم اطمینان پیدا می‌کند و اگر احدی از علمای امت؛ ولو تنها در یک مسئله از قرآن عظیم بر من غلبه کرد؛ من باید از ادعای مهدیوت بازگردم و همان طور که یمنی ها می‌گویند وجه ما شافك ما لامك [شتر دیدی ندیدی]
والحمد لله ربّ العالمين..عمر دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی به میانه نهمین سال رسیده و حتی یک عالم پیدا نشد که بتواند از آیات محکم قرن عظیم دربرابر ما حجت اقامه کند و عالمی نبود که از قرآن عظیم با من مجادله کند و من با برهان علمی آشکار بر او چیره نشوم.
جناب الشيخ زوم ؛ غرور و تعصب تو را به گناه نکشاند؛ به خدا قسم که امام ناصر محمد یمانی با بیان حق؛ عقل شیخ گرانقدر زوم را به چالش می‌کشد.عقل خود را حکم کن تا ببینی آیا ناصر محمد یمانی به حق سخن می‌گوید ویا مانند مدعیان قبلی مهدویت است و سپس برهان علمی ناصر محمد یمانی را با برهان علمی مهدیونی که مس شیطان در آنان سرگردان شده است مقایسه کن؛ کسانی که هر چند وقت ظاهر شده و ادعا می‌کنند مهدی منتظر هستند....آیا می‌دانی حکمت شیطانی این امر چیست؟ حکمتش این است که وقتی خداوند امام مهدی منتظر حق پروردگارتان را برانگیخت؛ مسلمانان بگویند او هم مثل کسانی است که قبل از او ادعای مهدویت می‌کردند و قبل از اینکه درمورد برهان علمی او تدبر کنند از دعوت او رو می گردانند تا جایی که خداوند قبل از برپایی قیامت؛ آنان را با عذاب روزعقیم ؛ " دخان مبین" عذاب نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ‎﴿٥٥﴾‏} صدق الله العظيم [الحج].
ممکن است شیخ فاضل زوم بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" این عذاب روز عقیم که قبل از قیامت رخ می‌دهد چیست؟" امام مهدی در پاسخ می‌گوید: این نشانه‌ای است که از آسمان فرود می‌آید و گردن‌هایشان از هراس آن دربرابر خلیفه پروردگارشان خاضع خواهد شد؛ خلیفه‌ای که آنان را به سوی ایمان به خداوند و عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک فرا می‌خواند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ‎﴿٤﴾‏ } صدق الله العظيم [الشعراء]

شاید جناب شیخ زوم بخواهد بگوید:" ناصر محمد؛ این نشانه‌ای که از آسمان می‌آید و باعث می‌شود مردم به حق آمده از نزد پروردگارشان ایمان آورده و از خلیفه خداوند در زمین امام مهدی پیروی کنند که آنان را به عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت می‌کند؛ چیست؟"امام مهدی ناصر محمد درجواب می‌گوید: این نشانه یکی از شروط حتمی مربوط به اشراط-نشانه‌های- بزرگ ساعت است. این نشانه؛ دود آشکار " دخان المبین"‌است که از سیاره عذاب می‌اید؛ سیاره‌ای که امام مهدی ناصر محمد چشم انتظار رسیدن ان است و خداوند با این نشانه در یک شب مرا بر تمام مردم غلبه خواهد داد در حالی که همگی خوار شده‌اند و با مشاهده این نشانه؛ ایمان خواهند آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ‎﴿٩﴾‏ فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ‎﴿١٠﴾‏ يَغْشَى النَّاسَ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿١١﴾‏ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾‏ أَنَّىٰ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ ‎﴿١٣﴾‏ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿١٤﴾‏ إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ‎﴿١٥﴾‏ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنتَقِمُونَ ‎﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الدخان].
وشاید شیخ فاضل جناب زوم- که ای کاش اسم بهتری برای خود انتخاب می کرد - بگوید: "ناصر محمد؛ آیا در این آیه خاتم الأنبیا و مرسلین محمد صلی الله علیه و آأه و سلم مورد خطاب خداوند نیست:
{
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ‎﴿١٠﴾‏ يَغْشَى النَّاسَ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿١١﴾‏ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾} صدق الله العظيم ؟".
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ او می‌گوید: جناب زوم؛ مگر خداوند "علاَّم الغیوب" نیست؟ جناب زوم مگر خداوند نمی‌داند که خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسول الله قبل از فرود "دخان المبین" وفات خواهد کرد؟ آیا این فتوای عقل و منطق نیست؟ پس بیا تحلیل عقل ومنطق را به آیات محکم کتاب خداوند عرضه کنیم تا ببینیم آیا در این مورد؛ رسول خدا مورد خطاب است یا امام مهدی که خداوند برای تصدیق یکی از نشانه‌ّهای بزرگ ساعت او را برمی‌انگیزد؟
تو می‌خواهی برانگیخته شدن امام مهدی منتظررا تکذیب کنی؛ با وجود اینکه برانگیخته شدن مهدی منتظر شرطی از اشراط بزرگ ساعت-قیامت- است. حادثه "دخان المبین"یعنی دود آشکاری که حامل سنگ‌های عذاب دردناکی است که از سیاره عذاب می‌آیند نیزدر زمان برانگیخته شدن او رخ می‌دهد و این هم شرطی از اشراط بزرگ ساعت است. یا مگر جناب "زوم" به اشراط بزرگ ساعت از جمله براگیخته شدن مهدی منتظر و دخان المبین ایمان ندارد؟ یا مگر اشراط بزرگ ساعت در زمان برانگیخته شدن خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم رخ داده‌اند؟ آیا فرود سنگ‌های از آسمان از دخان المبین در زمان نبی رخ داده است؟ پس جواب را به حکم خداوند می‌سپاریم که هیچ کس در حکم او شریک نیست؛ تا ببینیم آیا خداوند می‌دانسته که وقوع عذاب "کسف الدخان المبین"در زمان برانگیخته شدن محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم رخ می‌داده که به ایشان بفرماید چشم انتظار آن باشد؟ پس جواب را مستقیماً به پروردگار سپرده و آن را از آیات محکم کتاب برای شما استنباط می‌کنیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ‎﴿٣٣﴾‏} صدق الله العظيم [الأنفال].
اینجاست که برای خردمندان روشن می‌شود مقصود خداوند از این فرمایش چیست:
{فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ‎﴿١٠﴾‏ يَغْشَى النَّاسَ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿١١﴾‏ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾‏} صدق الله العظيم
شاید جناب شیخ زوم- کاش نامش را بهتر کند- بخواهد بگوید:" ناصر محمد؛ چرا خداوند نفرموده است این عذاب الیم و دردناک ، کافران فرا می‌گیرد؛ بلکه خداوند تعالی فرموده است:
{يَغْشَى النَّاسَ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿١١﴾‏ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾‏} صدق الله العظيم؟
امام مهدی در پاسخ می‌گوید: چون این عذاب همه آبادی‌های مسلمان و کافر را فرا خواهد گرفت، چون همگی از دعوت به حکمیت براساس کتاب خداوند قرآن عظیم وپیروی از آن روگردان هستند،مگر کسانی که پروردگارم به آنها رحم کند. لذا سقوط سنگ از دخان المبین که خود ازسیاره عذاب نشأت گرفته؛ تمام آبادی‌ها بشریت چه مسلمان وچه کافر را دربرمی‌گیرد. این حادثه شرطی از اشراط بزرگ ساعت است و قبل از روز قیامت رخ می‌دهد و تمام آبادی‌های بشر را که از ذکر روگردان هستند- چه مسلمان و چه کافر- در برخواهد گرفت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ‎﴿٥٨﴾‏} صدق الله العظيم [الإسراء].
شاید جناب شیخ زوم بخواهد بگوید:" ناصر محمد؛ برای ما روشن نمی‌کنی بیان حق فرموده خداوند تعالی: {كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا} صدق الله العظيم چیست"؟
امام مهدی در پاسخ می‌گوید: یعنی این امر در کتاب خداوند قرآن عظیم نگاشته شده است؛ یعنی در آیات محکم آن به وضوح آمده است که می‌فرماید:
{فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ‎﴿١٠﴾‏ يَغْشَى النَّاسَ هَٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿١١﴾‏ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‎﴿١٢﴾‏ أَنَّىٰ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ ‎﴿١٣﴾‏ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿١٤﴾‏ إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ‎﴿١٥﴾‏ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنتَقِمُونَ ‎﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الدخان].
شاید جناب زوم بخواهد بگوید: مقصود خداوند تعالی چیست که می‌فرماید:
{ أَنَّىٰ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ ‎﴿١٣﴾‏ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿١٤﴾} صدق الله العظيم؟".
امام مهدی درپاسخ می‌گوید: مقصود این است که : همانا پیش از این رسولی آشکار این قرآن عظیم را برای آنان آورد؛ او محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم بود و گفتند او تعلیم یافته‌ای مجنون است؛ یعنی گروهی از آنان به او تهمت زدند که نزد یکی از کسانی که عرب نیست تعلیم می‌گیرد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ ‎﴿١٠٣﴾‏ } صدق الله العظيم [النحل].
و گروهی دیگر نسبت جنون به ایشان می‌دادند؛ و خداوند بنده خود (ن) الإمام المهدي ناصر محمد المهديّ المنتظَر را برانگیخت تا به تمام مردم عالم ثابت کند.
محمد-رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم- مجنون نبود و با این قرآن عظیم که رساله خداوند برای تمام مردم است؛ به حق از پروردگارش با آنان سخن گفت و آنها از ذکر پروردگارشان روگردانند مگر کسی که خدا به او رحم کند.
ممکن است زوم بخواهد بگوید:" ناصر محمد؛ مسلمانان به قرآن عظیم ایمان دارند؛ پس چطورمی‌گویی خداوند آبادیهای آنها را هم عذاب خواهد کرد؛ ؛ آیا آنان- و کافران- یک‌سان هستند؟" امام مهدی در پاسخ می‌گوید: جناب زوم؛ ندانستن مصیبت است؛ اما اگر حق را دانستی وبه آن ایمان داشتی؛ ولی از آن پیروی نکنی؛ این دیگر مصیبت عظماست. من مسلمانانی را که از دعوت به حکمیت براساس کتاب خداوند قرآن عظیم رومی‌گردانند؛ بیش از کافران به قرآن که حق را نمی‌شناسند تا از آن پیروی کنند؛ مستحق عذاب می‌بینم. اما جناب زوم؛ امام ناصر محمد یمانی و انصارش به علت اینکه از شما دعوت می‌کنند خداوند را به یگانگی و بدون شریک عبادت کنید و برای حب و قرب او رقابت کرده و از بندگانی باشید که درآسمان‌ها و زمین در راه حب و قرب الهی رقابت می‌کنند؛ مورد خشم و غضب شما قرار گرفته‌اند؛ در حالی که خداوند اساس طریقت و چگونگی عبادت- بندگان مقرب- پروردگار را به شما یاد داد است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷]
ولی زوم خشمگین شده و خواهد گفت:" بله ما مومنان حق داریم در راه حب و قرب الهی با پیروان انبیاء رقابت کنیم ؛ ولی حق نداریم طمع کرده و برای حب و قرب الهی با انبیا رقابت کنیم" پس امام مهدی در پاسخ می‌گوید: این کار شما شرک به خداست جناب زوم. شاید زوم بخواهد در جواب بگوید:" ناصر محمد، چیزی که نگفته‌ایم را به دروغ به ما نسبت مده". امام ناصر محمد یمانی در پاسخت می‌گوید: اگر گفته بودی بله ما حق داریم برای حب و قرب الهی با محمد-رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم- رقابت کنیم؛ زوم حق دارد بخواهد بیش از محمد-رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم- به قرب الهی برسد؛اگر چنین گفته بودی؛ امام ناصر محمد یمانی در مورد تو اشتباه کرده و حقت نزد ما محفوظ است و باید از تو معذرت بخواهیم. اما من می‌دانم هیچ ظلمی به تو نکرده‌ام جناب شیخ زوم. چون شما از کسانی هستید که در مورد انبیا و رسولانی الهی مبالغه می‌کنند. پس به اذن خداوند دربرابرت نقطه به نقطه حجت اقامه خواهم کرد و به حق تو را به سکوت می‌کشانم؛ تا از حق آمده از نزد پروردگارت پیروی کنی و یا با وجود اینکه برایت روشن شد که تو گمراهی و ناصر محمد یمانی با علم و برهان آشکار از آیات محکم قرآن عظیم -مردم را- به سوی حق دعوت می‌کند،اما غرور وتعصب تو را به گناه بکشاند.
به عنوان میهمان میز گفتگوی جهانی به شما خوش آمد می گوئیم؛ کا
ش همان طور که ادعا می‌کنی شجاع باشی ومانند امام مهدی ناصر محمد یمانی؛ نام و عکس واقعی خودت را بگذاری.؛ با اینکه این منم که می‌گویم مهدی منتظرم و در راه خدا از هیچ ملامتی باک ندارم..اما تو از چه می‌ترسی که عکس و نام واقعی خودت را نمی‌گذاری؟ اگر حقا یکی از علم هستی؛ حق نداری و شایسته تو نیست از عکس کسی دیگر و یا از نامی دروغین استفاده کنی. ما از بس با افراد ناشناسی گفتگو کردیم که هربار با نامی مستعاربرای گفتگو حاضر می‌شوند؛ خسته شدیم. برای من معروف یا ناشناس بودن آنها مهم نیست؛ بلکه با برهان قاطع علمی حجت آوردن برای ما اهمیت دارد و اگر هم آنها هدایت نشوند باعث هدایت گروهی دیگر خواهد شد. اما شایسته نیست یک عالم محترمی که یکی از خطبای مشهور منابر است؛ با نام مستعار گفتگو کند.

جناب زوم می‌بینم دماغت را بالا گرفته‌ای و در حین گفتگو به ناحق جلف و بداخلاق هستی و ناصر محمد را متهم می‌کنی مانند احمد الحسن الیمانی است! هیهات هیهات که بین ولی خداوند الرحمن ناصر محمد یمانی و ولی شیطان احمد الحسن الیمانی فرق بسیاری است. ما برای او بخش ویژه ای درنظرگرفتیم تا اگر راست می‌گوید؛ در پایگاه ما حاضر شود تا با یک‌دیگر گفتگو کنیم و یا ناصر محمد یمانی در برابر او به حق حجت بیاورد و یا او در مقابل ناصر محمد یمانی حجت حق اقامه کند. هم چنین به او گفتیم: احمد الحسن الیمانی؛ اگر می‌خواهی گفتگو در پایگاه تو باشد؛ قبول می‌کنیم؛ اختیار با توست. ولی متأسفانه جرأت نکرد؛ با اینکه من به علت عدم اطمینان از حفظ حقوق‌مان در پایگاه دیگران حاضر نمی‌شوم چون شیعیان به من درسی دادند که فراموش نمی‌کنم. وقتی در یکی از پایگاه‌های آنان ثبت نام کردم ولی اعضای مجلس اداره آن پایگاه در بخشی که مختص امام مهدی بود از عضویت من استفاده کرده و مطالبی را از جانب من نوشتند که من نگفته بودم و یکی از اعضای اداره کننده پایگاه به من تهمت و افترای بزرگی زد( خدا اورا ببخشد) و برای همین بعد از آن تصمیم گرفتم تا گفتگو تنها در پایگاه آزاد گفتگوی جهانی امام مهدی منتظرناصر محمد یمانی "منتديات البشرى الإسلاميّة" صورت گیرد و ما اهل رعایت امانت و حفظ حقوق هستیم؛ و اگر ثابت شد بیان احدی را عوض کرده‌ایم؛ این حجتی برعلیه ما خواهد بود.
و به تیم اداره پایگاه البشرى الإسلامية در مورد تغییر بیان دیگران هشدار می‌دهیم؛ حتی اگر بیان را خود شیطان ابلیس نوشته باشد؛ ما هیچ تغییری در بیانش نمی‌دهیم؛ اما اگر بیان به جای برهان علمی؛پراز ناسزا و دشنام باشد؛ آن را حذف خواهیم کرد چون چنین چیزی بر سر میز گفتگوی جهانی قابل قبول نیست. با اینکه من به هیچ یک از اعضای تیم اداره پایگاه هیچ شکی ندارم و می‌دانم بیان هیچ یک از اعضای میز گفتگو را دست‌کاری نمی‌کنند و حاشالله که چنین اتفاقی بیفتد؛ اما خواستم هشدار و تذکر بدهم چون می‌ترسم اعضای گروه اداره پایگاه به خاطر ناسزا و دشنام‌ در بیان یکی از اعضای میز گفتگو؛ خشمگین شده وقسمت حاوی ناسزا و دشنام را حذف کنند و برهان علمی آن را باقی بگذارند. لذا به آنها می‌گوییم ما به هیچ وجه اجازه نمی‌دهیم یک کلمه از بیانات اعضا را تغییر دهید! پس اگر مشارکت‌ها خالی از سب و شتم بود ان را باقی بگذارید و اگرنویسنده آن ادب نداشت و والدینش او را به خوبی بزرگ نکرده بودند و در پایگاه ما به ناحق به ما ناسزا گفته و دشنام داد در این صورت آن را حذف کنید. مقصود من جناب شیخ زوم نیست حاشالله؛ گرچه او به سختی زبانش را نگه می‌دارد تا به امام مهدی ناصر محمد یمانی ناسزا و دشنام ندهد؛ چقدر جناب زوم نسبت به امام مهدی جهالت داری! واگر به این حقد و بغض ناحق نسبت به امام مهدی ناصر محمد یمانی ادامه دهی؛ چقدر پشیمانی‌ات عظیم خواهد بود...
ای مرد؛ از نظر تو من چه جرمی مرتکب شده‌ام؛ ایا اینکه شما را به عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت می‌کنم؛ مجرم هستم؟ یا به خاطر اینکه شما را به پیروی از کتاب خدا و سنت حق رسولش دعوت می‌کنم؟ یا چون تلاش می‌کنم صفوف مسلمانان را متحد کنم و از آنها بخواهم دست از تعدد مذهبی در دین خدا بردارند؟ حجت شما برای اینکه از امام ناصر محمد یمانی ودعوتش خشنود نباشید چیست؟ برهان‌تان کدام است اگر راست می‌گویید؟ جناب شیخ زوم؛ اجازه بده همین الآن اعلان کنم که من با برهان علمی آشکار ازآیات محکم قرآن عظیم؛ بر تو وهمه‌ی علمای مذاهب و فرق اسلامی -که در دین خود فرقه فرقه شده و هریک به داشته خود دلخوشند- مهیمن و چیره خواهم شد. من اعلان می‌کنم که با برهان علمی آشکار از آیات محکم قرآن عظیم برتمام علمای مسیحی و یهودی و مجوس چیره و مهیمن هستم. و اگر یکی ازعلمای امت ولو فقط در یک مسئله از قرآن عظیم برناصر محمد یمانی غلبه کرد؛ من امام مهدی نیستم و انصار پیشگام برگزیده شاهد باشند؛ از کسانی که شما را منع می‌کنند که با بیانات امام مهدی به آنان پاسخ دهید؛ تبعیت نکنید. ای عجب مگر کسی که بیانی را که حاوی جواب پرسش‌گران است نوشته؛ امام ناصر محمد یمانی نیست! همانا که انصار در پاسخ به سؤالات؛ از بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی نقل قول می‌آورند نه اینکه از خودشان مطلبی بگویند؛ خوب این کار چه عیبی دارد؟ مگر هر انسانی می‌خواهد یک بیان جدید خاص او گذاشته شود؟ حتی اگرکسی قبلاً آن سؤال را مطرح کرده و ما به حق بیان مفصلی درجوابش نوشته باشیم؛ آیا باید برای همان سؤآل دوباره بیانی جدید بیاوریم؟ جناب شیخ زوم؛ تورا چه می‌شود که انصاررا ملامت می‌کنی؛ آنها خود را مکلف می‌کنند تا به تو خدمتی کرده واز میان هزاران بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی؛ جواب تو را پیدا کنند. وقتی بعد از آن همه جستجو و مشقت؛ جواب را برایت می‌اورند؛ ایا پاداش‌شان این است که از آنچه که برایت آورده‌اند ابراز تنفر کنی؟ای مرد مگر این نقل قولی که در پاسخ تو می‌آورند از بیانات امام ناصر محمد یمانی نیست؟ پس چرا می‌خواهید من به همان سؤالی مجدد جواب دهم که در بسیاری از بیاناتم به آن پاسخ داده‌ام؟ شما حقی برگردن من درمورد نوشتن پاسخ به سؤال‌تان ندارید مگر اینکه قبلاً به آن سؤآل جواب نداده باشم. اینجا انصار باید سؤآل جدید را برای امام مهدی ناصر محمد یمانی بفرستند. و اگر بخواهم جواب می‌دهم و اگر هم بخواهم جواب را مدتی به تأخیر می‌اندازم چون ممکن است بیان بعضی ازآیات برای برخی از انصار سخت باشد و ناراحت شوند؛چه برسد به محققانی که تازه‌ وارد هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ‎﴿١٠١﴾‏ قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ ‎﴿١٠٢﴾} صدق الله العظيم [المائدة]
ای کسانی که امام مهدی ناصر محمد را به خاطراینکه به بعضی از سؤالات را پاسخ نمی‌دهد؛ ملامت می‌کنید؛ توجه کنید، به خدا قسم روگردانی از پاسخ به بعضی از سؤالات به خاطر ناتوانی من در پاسخ دادن نیست؛ پس از جاهلان نباشید؛ اما من گاهی جواب را به خاطر خیر مسلمانان به تأخیر می‌اندازم تا مبادا از جوابی که به حق از نزد پروردگار است؛ خوش‌شان نیا
ید ولی اگر علمای مسلمانان اصرار کنند که صاحب علم کتاب به سؤال پاسخ دهد؛ پس ما به همه سؤالات پاسخ خواهیم داد وهرکس می‌خواهد ایمان بیاورد وهرکس می‌خواهد کافر شود.

برای مثال بیان مفصل و مشروح فرموده خداوند تعالی:
{وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [النور:۳۳].
درمورد بیان حق آن برایتان مطلبی می‌آوریم:
شایسته است که جز حق به خداوند نسبت ندهم؛ اگر فرد ثروت‌مندی دختر یکی از شما را خواستگاری کند و آن دختر به فرد فقیری علاقه داشته باشد به این شرط که فرد فقیر از دختر خواستگاری کرده و پدرش تنها به علت فقیر بودن و نداشتن مال زیاد و در حالی که از خلق وخو و دین او راضی است: تنها به علت فقر جواب رد به او بدهد در حالی که دخترش آن مرد را دوست دارد و او هم این دختر را؛ ولی پدر دختر بخواهد او را به خاطر مال و منال به مرد ثروت‌مند بدهد چون چشمش به مال دنیاست و مرد ثروتمند مال زیادی را می ‌تواند مهر دختر کند. تا اینکه پدر دختر تصمیم بگیرد او را به ازدواج مرد ثروت‌مند درآورد و دختر با کسی که او را دوست دارد بگریزد تا پدرش او را به زور به ازدواج مرد ثروت‌مند درنیاورد؛ چون این نزد خدا آسان تر است تا اینکه دختر خودش را بکشد. حال اگر او و دوست فقیرش را که با او فرار کرده؛مرتکب عمل ناشایست ( زنا ) شوند حکم خداوند در این باره چیست؟
ما بر اساس آنچه که خداوند نازل نموده حکم کرده و بدون اینکه ظلمی بکنیم به پدر دختر می‌گوییم:
برتوست که دخترت را به ازدواج کسی درآوری که دوستش دارد و ما حد زنا را برای آنها جاری نمی‌کنیم؛ چون پدرش اورا وادار به این کار کرده است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید: {وَمَنْ يُكْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم .
و سؤالی که مطرح می‌شود این است که مقصود خداوند از این فرموده چیست:
{وَمَنْ يُكْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم؟
و می‌گوییم: اگر کسی دختر را با اکراه واداشت که با کسی که دوستش دارد رابطه نامشروع برقرار کند- تصمیم پدر باعث شد که دختر درچنین شرایطی قرار گیرد یعنی با کسی که می‌خواست از راه حلال ازدواج کند به علت مخالفت پدر و اجبار به ازدواج با فردی دیگر ، فرار کرده و سپس پایش بلغزد- ؛ خداوند به علت اجبار؛ از آن می‌گذرد .که خداوند غفور و رحیم است. یعنی خداوند حد زنا را از آنان برمی‌دارد و فرمان می‌دهد که آنها را به ازدواج هم درآورند به شرطی که توبه کرده وآگاهانه اصرار به این کار نداشته باشند؛ اما حد زنا زمانی از آنها برداشته می‌شود که وقتی برای بار اول دستگیر شوند و شرح ماجرا هم به همان ترتیبی باشد که گفتیم.
چقدر ما علمای امت را در بسیاری از موارد تحریک کردیم؛ شاید برای دفاع از حدود دین پا جلو بگذارند؛ اگر راست می‌گویند و حق با آنان است. و وقتی هم می‌ایند مثل این برادر زوم؛ انگار اصلا از احکامی که ما به حق آنها را بیان کرده‌ایم و مخالف عقاید اهل سنت و شیعیان و تمام مذهب اسلامی- بجز عده کمی از آنها- است؛ خبر ندارند. دین در ابتدا درمیان مردمان غریب بود و حال باز هم مانند آن زمان ؛ درمیان مردم غریب شده است ما دین جدیدی برای آنان نیاورده‌ایم؛ بلکه انها هستند که صدها سال است از صراط مستقیم خارج شده‌اند و نمی‌دانند.
ای مردم؛ دعوت کسی که شما را به سوی حکمیت بر اساس کتاب خدا می‌خواند پاسخ دهید تا در موارد اختلاف‌تان از آیات محکم قرآن میان‌تان حکم کنیم؛ اگر به این کتاب ایمان دارید...اگر راست می‌گویید از صادقان هستید به کسی که شما را به حکمیت کتاب خدا فرا می‌خواند پاسخ دهید.وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين.
ممکن است یکی ازعاشقانی که بنده "هوی" است
‌ بگوید: " امام ناصر محمد یمانی؛ من از دختر فلانی خواستگاری کردم و پدرش رد کرد؛ آیا حق دارم به خاطر شدت علاقه‌ام به او؛ مرتکب گناه شوم؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ او می‌گوید: بلکه حکم خدا برای تو صد ضربه تازیانه در برابر گروهی از مؤمنان است اگر این عمل بر تو اثبات شود و اگر توبه نکرده و به سوی خدا بازنگردی؛ گرفتار آتش شده و به دوزخ می‌افتی ؛ و جز او ولی و نصیری پیدا نمی‌کنی.

شما را چه می‌شود؛ بعضی از شما سخن و احکام را تحریف می‌کنید؛ امام مهدی ناصر محمد یمانی ارتکاب زنا با دختران مردم را با حجت علاقه و حب؛ حلال نکرده است؛ چیزی که نگفته‌ایم به ما نسبت ندهید. حکم خداوند واضح است و غباری روی آن نیست. همانا که حد زنا زمانی برداشته می‌شود که پدر دختر حاضر نشود او را به مردی که دوست دارد بدهد؛ چون می‌خواهد برای کسب مال دنیا او را به ازدواج مردی ثروت‌مند درآورد تا اینکه دختر می‌بیند پدرش می‌خواهد او را به زور به مرد ثروتمند بدهد وکسی را که او دوست دارد به دلیل فقرش رد می‌کند. در اینجا پدرش او را بین دو راهی قرار می‌دهد که هردوی آنها تلخ است؛ یا خودش را بکشد یا با کسی که دوستش دارد فرار کند! سپس تصمیم می‌گیرد با مرد فقیری که دوستش دارد و می‌خواهد از راه حلال با او ازدواج کند،فرار کند. پس با آن فرد فقیر می‌گریزد و آنها چند شب وروز با هم تنها می‌مانند و آن اتفاق ( زنا ) می‌افتد و همانا که انسان ضعیف آفریده شده است. تنها در این صورت است که حد این نافرمانی و "رابطه نامشروع"از آنها برداشته می‌شود و خدا از عمل آنها می‌گذرد؛ بر پدرش واجب است او را به کسی که مورد علاقه دختر است بدهد و حد این البغی و نافرمانی ازآنان برداشته می‌شود. این جزای خدا برای پدری است که علیرغم خواسته دختر برای ازدواج حلال با فرد مورد علاقه‌اش؛ کاری کرده تا دختر وادار به عمل خطا شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا} صدق الله العظيم.[النور:۳۳]
این محبت تنها بر اساس میل و هوی نبوده است؛ بلکه می‌خواسته محصنه شود؛ یعنی با کسی که به او علاقه دارد ازدواج کند و پدر حق ندارد این را رد کند. این زندگی دختر است و حق دارد شریک زندگش زناشویی خود را انتخاب کند تا خانواده‌ای مسلمان ایجاد کند . کسی که دوستش داشته او را از پدرش خواستگاری کرده ولی پدر به طمع مال دنیا می‌خواهد دختر را به مردی ثروت‌مند بدهد و به محض اینکه مردی ثروت‌مند دختر را خواستگاری کند؛ فوری قبول می‌کند بدون اینکه نظر دخترش را جویا شو. حال اگر پدر تصمیم گرفت او را به مرد ثروت‌مند بدهد و دختر با کسی که دوست داشت فرار کرد؛ اینجا حد بغی- رابطه نامشروع-از او و محبوبش برداشته می‌شود و پدرکه ولی امر اوست، باید فوری آنها را به عقد شرعی هم درآورد. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم.
ای علمای مسلمین و امت‌شان؛ خداوند ظلم را برخود حرام کرده است؛ بین شما هم آن را حرام نموده است. پس اجازه ندارید به دختران‌تان ظلم کرده و آنها را به زور به ازدواج مردی درآورید در حالی که دختر کس دیگری را دوست دارد و می خواهد از راه حلال با او ازدواج کند و پدرش حاضر نیست چنین کند و تنها می‌خواهد او با کسی که پدرش میخواهد ازدواج کند نه با کسی که خودش می‌خواهد؛ الا لعنت الله علی الظالمین.. اوروح دارد؛ ماشین نیست که دربرابر مال دنیا به هرکسی که بخواهید او رابفروشید؛ از خدا نمی‌ترسید؟ وچه کسی است که حاضر باشد درمورد این حکم با ما مجادله کند؛ دهان او را به حق خواهیم بست. چیزی که می‌خواهیم بگوییم این است:
بر مؤمنان حرام است که دختران خود را به زور به عقد کسی که دوست ندارد؛ دربیاورند چون کار پدر؛ دختر را به سوی بغی و عمل خلاف سوق می‌دهد و برای همین هم خداوند بر پدران حرام کرده است که برای رسیدن به مال دنیا؛ دختران خود را به زور شوهر دهند و به نظر دختران اهمیتی ندهند و برای‌شان فرقی نکند دختر بخواهد یا اکراه داشته باشد. چه کسی شما را از عذاب خدا نجات خواهد داد اگر راست می‌گویید...؟ خداوند ظلم به فرزندانتان را بر شما حلال نکرده است؛‌آیا تقوا نمی‌کنید؟خداوند از پدر و مادر به بنده اولی تر است وظلم به بنده را برخود حرام کرده است و این کار را بین بندگان نیز حرام گردانیده است. پس از خدا بترسید و از من پیروی کنید؛ باشد که هدایت گردید.
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.