الإمام ناصر محمد الیمانی

{ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأبصار و لکن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور }
صدق الله العظیـــــــم..



بسم الله الرحمن الرحیم، و الصلاة والسلام علی خاتم الأنبیاء وال مرسلین جدّی محمد رسول الله وآله الأطهار وکافة الأنصار التابعین للحقّ فی الأولین وفی الآخرین وفی الملأ الأعلی إلی یوم الدّین..
السلام علیکم معشر المسلمین ورحمة الله وبرکاته، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، وسلامٌ علی المرسلین، وال حمد لله ربّ العالم ین..

من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و مقدمتاً به حق برایتان فتوا می‌دهم شما حق آمده از نزد پروردگارتان را تصدیق نکرده و از آن پیروی نخواهید کرد مگر آنکه عقلتان را
تصدیق کنید، عقلی که هیچ‌وقت از دیدن حقیقت کور نخواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأبصار وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور}صدق الله العظیم [الحج:۴۶]
و لذا به حق برای شما فتوا می‌دهیم که بی‌شک و تردید عقلتان جانب امام مهدی ناصر محمد یمانی را خواهد گرفت و برای آنکه بتوانید حق را از باطل تمیز دهید باید از عقل خود استفاده کنید چون مشاوری امین است، نعمتی از جانب پروردگار عالمیان که انسان به واسطه آن از حیوان ممیز است. بدانید که عقل یعنی: تفکر قبل از دادن حکم برای تشخیص حق از باطل.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعمى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ}صدق الله العظیم [الأنعام:۵۰]
اگر الآن یکی از شما با عقل خود مشورت کرده و بگوید:" شنیده‌ام شخصی در اینترنت جهانی هست که می‌گوید مهدی منتظر است و اظهار می‌دارد جدش محمد رسول‌الله - صلی‌الله علیه واله وسلّم - به او فتوا داده که ایشان مهدی منتظر است و می‌گوید محمد رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در رؤیایی حق به او فتوا داده که به اذن خداوند هرکس با قرآن با او مجادله کند؛ به حق از ایشان شکست می‌خورد.عقل گرامی من که از دیدن حق ناتوان نمی‌شوی، نظرت چیست؛ آیا ناصر محمد یمانی حقاً مهدی منتظر است یا شیطانی گستاخ؟ عقلش با عذرخواهی به او می‌گوید:" صاحب من! مرا ببخش، من نمی‌توانم فتوای حقی به تو بدهم، باید بر روی استدلال‌های علمی این مرد فکر کنم بعد به حق برایت فتوا دهم". انسان در پاسخ عقلش می‌گوید:" ما از پدران و بزرگانمان و آنها نیز از بزرگانشان روایاتی شنیده‌اند که از رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم -نقل شده است نام مهدی منتظر"محمد" است". عقل انسان در پاسخ به او می‌گوید:" برهان علمی خود را در مورد این اسم برایم بیاور و برهان علمی ناصر محمد یمانی را هم به من عرضه کن تا به حق میانتان حکم کنم".انسان به عقلش می‌گوید:" برهان قوی علمی ما حدیثی از رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - درباره نام مهدی منتظراست که شیعه و سنی بر روی آن توافق دارند. حدیث می‌گوید: [یواطئ اسمه اسمی ] ". عقل در جواب به انسان می‌گوید:" آیا می‌گویید که محمد رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم فتوا داده است که نام امام مهدی محمد است؟" انسان شیعی یا سنی در جواب می‌گوید:"البته که این‌طور است و با دانش محکمی که ما شیعه و سنی در اختیارمان است و توافق داریم که نام او محمد است و این بر حسب فرموده رسول‌الله علیه الصلاة والسلام فرموده است: [یواطئ اسمه اسمی ]
عقل به صاحبش می‌گوید:"آیا حدیثی از رسول-علیه الصلاة والسلام- هست که به شما شیعیان و سنیان فتوا داده باشد که اسم امام مهدی "محمد" است و یا محمدٍ رسول‌الله چنین نامی را برایتان بر زبان نیاورده است؟" انسان در پاسخ به وی می‌گوید:"خیر حدیث یا روایتی وجود ندارد که فتوا دهد و از اسم "محمد" سخن به میان بیاورد بلکه محمد رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در تمام احادیث فرموده است نام محمد همراه (یواطئ ) نام مهدی است؛ حال ای عقل گرامی که از دیدن حق کور نمی‌شوی؛ نظرت چیست؟" عقل در پاسخ او می‌گوید:" صبر کن..و منتظر حکم حق باش، ولی بعد از آنکه برهان علمی ناصر محمد یمانی را در مورد اسم برای من آوردی"انسان شیعه یا سنی به عقل خود جواب می‌دهد:" ناصر محمد یمانی می‌گوید که در حدیث تواطؤ حکمت بالغه‌ای وجود دارد و اشاره می‌کند که نام محمد با نام مهدی ناصر محمد همراه و موافق است و علت این است که خداوند امام مهدی را به عنوان نبی جدیدی که کتابی جدید با خود داشته باشد؛ برنمی انگیزد، بلکه خداوند امام مهدی را برای یاری‌ رساندن به محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم بر می‌انگیزد. او می‌گوید معنی "تواطؤ" تطابق نیست، بلکه "تواطؤ" به معنی همراهی و موافقت است. یعنی اسم محمد همراه نام مهدی ناصر محمد است تا اسم باخبر آن مطابق باشد"ناصر محمد" و چنین می‌شود که: اسم ناصر است و محمد خبری است که ناصر محمد با آن آمده است. او می‌گوید احادیث حق نبی - صلّی الله علیه وآله وسلّم - حکت بالغه ای در خود نهفته دارند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رسولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ}
صدق الله العظیم [آل عمران:۱۶۴]

و به همین دلیل در حدیث "تواطؤ" حکمت بالغه‌ای نهفته است تا علاقه بین نام محمد و ناصر محمد را نشان دهد و می‌گوید حکمت این است که نام از کار و امرش خبر دهد یعنی یاری‌رساندن به محمد: "ناصر محمد"عقل انسان شیعه یا سنی به او می‌گوید:" صاحب من بر توست بدانی که تأویل حدیث "تواطؤ" دارای منطقی عقلانی است" و می‌گوید:" چگونه خداوند مهدی منتظر محمد بن عبدالله را برمی‌انگیزد و حکمت "تواطؤ" را به کل از بین می‌برد، حکمت اینکه خداوند اسم مهدی منتظر را که نه نبی است و نه رسول محمد بن عبدالله بگذارد، چیست؟ بلکه خداوند او را برای یاری‌رساندن (ناصر) به محمد - صلّی الله علیه وآله وسلّم-برمی انگیزد و لذا "تواطؤ" حقا به معنی همراهی و توافق است و نه تطابق. آیا اگر مسافری بخواهد از چین به مکه برود و مسافر دیگری از محلی دیگر به مکه برود، محل توافق و همراه شدن آن‌ها کجا خواهد بود؟ جواب منطقی "مکه مکرمه" است". سپس عقل می‌گوید:اگر چنین است ؛ای صاحب من چون "تواطؤ"به معنی توافق و همراهی است، پس منطق ناصر محمد یمانی حق است،. چون سفر این دو مطابق هم نیست و از یک مکان و دولت واحد به مکه نیامده‌اند، بلکه نقطه توافق در سفرشان مکه مکرمه است. اسم ناصر محمد نیز همین طور است و نقطه توافق و همراهی در اسم محمد است، فتوای عقل و منطق تمام شد و در مورد حکمت بالغه او درست می‌گوید، اما ای صاحب من،از آنجا که عقل مشاوری امین است؛ به شما می‌گویم که اسم جای علم را نمی‌گیرد. هزاران میلیون نفر اسمشان ناصر محمد یا محمد بن عبدالله است، پس باید خداوند رؤیای حق او را به واقعیت تبدیل کند و یا برهان قوی علمی از محکم کتابش به او یاری نماید تا عالم و جاهلی از قرآن با او مباحثه و مجادله نکند، مگر او به حق بر ایشان غلبه نماید. اگر این رؤیا در عالم واقعیت محقق شود، خداوند رؤیای بنده‌اش را تصدیق کرده است، هم چنان که رؤیای محمد رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در عالم واقعیات به حقیقت پیوست و بعد از آنکه ایشان با ترس از تعقیب از مکه خارج شدند باعزت تمام در حالی‌ که معتمر بود؛ وارد مکه شدند و خداوند می‌خواست این میعاد بازگشت نبی او به مکه باشد درحالی‌ که او باعزت وارد مکه شده و بزرگان و اعیان و اهالی مکه در دیار خود هراسان مخفی‌ شده و از ترس محمد رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - جرأت بیرون آمدن و به خیابان رفتن را نداشتند، همان طور که محمد رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - با ترس از تعقیب از مردم مکه،از آنجا خارج شده بود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالحقّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}
صدق الله العظیم [الفتح:۲۷]

در مورد ناصر محمد یمانی نیز چنین است و اگر او واقعاً از سوی پروردگار عالمیان برانگیخته شده باشد، پس باید خداوند رؤیای حق او را تصدیق کند و طبق فتوایی که خداوند و رسولش به وی داده‌اند، کسی از قرآن با او مباحثه و مجادله نکند؛ مگر ایشان با علم و برهان قوی از قرآن بر اوغلبه کند. ولی از کجا بدانید که او به خداوند و رسولش نسبت دروغ نداده باشد؟ از آنجا که رؤیا به صاحب آن اختصاص دارد و حکم شرعی برای امت بر اساس آن داده نمی‌شود، پس باید خداوند خلیفه خود را به حق تصدیق کرده و کسی از قرآن با او مجادله نکند، مگر ایشان با برهان قوی علمی از قرآن عظیم بر او غلبه نماید و رؤیای حق از سوی پروردگار عالمیان؛ در عالم واقعیت،محقق شود و از آنجا که من یعنی عقل تو با منطق و تفکر حق مشورت می‌دهم؛ باید در برهان‌های علمی امام ناصر محمد یمانی تدبر و تفکر کنم و همین طور بر روی دلایل علمی کسی که با او مجادله می‌کند تدبر کنم تا ببینم حجت کدام یک باطل است".
فتوای عقل انسانی که از خاک سفال گون خلق‌شده؛ در اینجا به پایان رسید و عقل تمام بشریت از این نتیجه واحد منحرف نمی شود. با وجود اینکه بصیرت عقل‌ها یکی است ولی اگر انسان از تفکر و تدبر خود استفاده نماید، عقل از دیدن حق کور نمی‌شود و از آنجا که من مهدی منتظر بصیرت تمام بشریت را به چالش می‌کشم، بصیرتی که از دیدن حق کور نیست. به خداوند قسم تمام عاقلان راهی جز تسلیم در برابر حق ندارند، اما کسانی که اهل تعقل نیستند...به خداوند یگانه قسم که تمام انبیاء و رسولان خداوند از اولین آنها گرفته تا آخرینشان یعنی محمد رسول‌الله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - قادر به هدایتشان نخواهند بود تا اینکه حق روشن شود و خداوند آنها را وارد آتش نماید و در این حال شیطان را ملامت نمی‌کنند چون او بر آن‌ها سلطه‌ای ندارد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الحقّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سلطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فاستجبتم لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أنتم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أليم}
صدق الله العظیم [إبراهیم:۲۲]

پس شیاطین را ملامت نمی‌کنند؛ بلکه خودشان را ملامت کردند چون با پیروی کورکورانه و عدم استفاده از عقل و منطق فکری و تدبر و تفکر در حجت‌های دعوت‌کننده به سوی راه خداوند در حق خود ظلم کرده‌اند. آنها باید برهان دعوت را به عقل‌هایشان عرضه می‌داشتند تا بعد از تدبر و تفکر در مورد آن، روشن شود عقل و منطق آن را می‌پذیرد یا رد می‌کند؟ اما چنین نکردند! بلکه قبل از شنیدن و قبل از تدبر و تفکر، حکم کردند و سپس دریافتند که علت گمراهیشان عدم استفاده از عقل و منطق بود نه شیطان. چون اگر از عقل و منطق پیروی کرده بودند؛ چرا باید راه راست-صراط مستقیم- را گم می‌کردند؟ بنگرید چگونه به اشتباه خود در عدم استفاده از عقلشان اعتراف می‌کنند:
{لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ}صدق الله العظیم [الملک:۱۰]
به راستی که تسلط شیطان بر کسانی است که از عقل خود استفاده نمی‌کنند و آنان که از این دعوت حق رو می گردانند که می‌گوید: خداوند یکتا را که شریکی ندارد عبادت نمایید و چیزی را با او شریک نگردانید و اگر عاقلید، هیچ‌کسی را باخدا نخوانید و اگر از دعوت حق اعراض کردید و برای خداوند شریک قائل شدید، آنگاه خداوند می‌گذارد شیطان بر شما تسلط یابد. شیطان شما را به سخن وا می‌دارد تا ندانسته به خداوند نسبت داده وهمان گونه که او دوست دارد، مشرک شوید.خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سلطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَ‌بِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٩٩﴾ إِنَّمَا سلطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِ‌كُونَ ﴿١٠٠﴾}
صدق الله العظیم [النحل]

پس امام مهدی بیان حق فرموده خداوند تعالی را خواهد آورد:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَ‌اهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ‌ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَ‌اكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِ‌ي إِبْرَ‌اهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَ‌أَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَ‌أَى الْقَمَرَ‌ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَ‌بِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَ‌أَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ‌}صدق الله العظیم [الأنعام]
و از آنجا که من امام مهدی هستم، سزاوار نیست که با بیان حقی از قرآن که شک و تردیدی در آن نیست، جز حق به خداوند نسبت دهم و برهان قوی برای بیان را از آیات محکم قرآن برایتان می‌آورم، و عقل خردمندان راهی جز خاضع شدن در برابر آن نخواهد داشت. پس گوش کرده و سپس اعتراف می‌نماید که بیان امام ناصر محمد یمانی حقاً از جانب خداوند علیم و حکیم و با وحی تفهیم به او فهمانده شده است و برهان علمی از آیات محکم قرآن عظیم است و وسوسه شیطان رجیم نیست. حال به اذن خداوند سمیع و علیم به بیان حق-قرآن- می‌پردازیم.
ای علمای مسلمین و امتشان؛ من امام مهدی به حق فتوا می‌دهم که انبیاء قبل از آن که خداوند آنان را برگزیند، در جستجوی حق بودند و جستجوی آنان فکری و با تدبر و تفکر بوده است، چون عقلشان با عقاید پدرانشان درباره عبادت بت‌ها قانع نشده بود و این عبادات ضرر و نفعی نداشتند و برای همین انبیا خواستار پیروی از حق بودند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ
فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}صدق الله العظيم [الحج:۵۲]

و حال بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{و ما أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}
صدق الله العظيم،

و این جستجویی فکری برای پیروی از حق است چون آنها با عبادت بت‌ها که پدرانشان به آن مشغول بودند، قانع نشده بودند. چنان که خلیل الله ابراهیم-علیه الصلاة والسلام- با عبادت بت‌ها قانع نشده بود و می‌دید آن‌ها نفع و ضرری ندارند و قوم خود را در گمراهی آشکارمی‌دید وعبادت بت‌ها را عقل و منطق نمی‌پذیرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أراك وَقَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ(۷۴)}
صدق الله العظيم [الأنعام]
سپس ابراهیم شروع به تفکر و جستجو درباره آنچه که در ملکوت مستحق عبادت است،نمود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ قَالَ إِبْرَ‌اهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ‌ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَ‌اكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِ‌ي إِبْرَ‌اهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَ‌أَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَ‌أَى الْقَمَرَ‌ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَ‌بِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾}
صدق الله العظيم [الأنعام]
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}صدق الله العظيم

پس از اینجا در می‌یابید که هنوز ابراهیم از جانب خداوند به رسالت قومش برگزیده نشده است،بلکه هم چنان به دنبال یافتن حق و در آرزوی پیروی از آن است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{و ما أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}
صدق الله العظيم [الحج:۵۲]

پس در صورتی که فرد آرزوی این را داشته باشد که از حق پیروی کند و سپس با تفکر به جستجوی آن بپردازد، خداوند او را به سوی حق هدایت خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ(۹۶)}
صدق الله العظيم [العنكبوت]

یعنی کسانی که به دنبال یافتن حق هستند و تنها حقی که مستحق عبادت است را می‌طلبند و از آنجا که تنها خداوند است که حق است، پس بر پروردگار است که حق جویان را به سوی راه حق هدایت نماید و حق؛ خداوند است و غیر آن همه باطل‌اند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ(۹۶)}
صدق الله العظيم [العنكبوت]

ولی کسی که در پی یافتن حق است در قلبش حزن و اندوه بسیار عمیقی احساس می‌کند و از پروردگارش می‌خواهد تا راهی را که بی شک وتردید حق است به او نشان دهد؛ راهی که عقل و منطق آن را می‌پذیرد، چرا که عقل حق‌جویی مانند ابراهیم-علیه الصلاة و السلام-با عبادت کوکب‌های درخشان و یا تابان قانع نشد و برای همین هم خلیل الله ابراهیم-علیه الصلاة و السلام- این سخنان حزن آمیز را بر زبان آورد، در حالی که اندوهگین بود و از ناراحتی این که از مردمی باشد که نسبت به حق گمراه اند؛ می‌خواست گریه کند و برای همین بعد از غروب ماه، خلیل خداوند ابراهیم گفت:
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}
صدق الله العظيم [الأنعام:۷۷]
آن شب از شدت اندوه گریه کرد؛ چون آرزوی این را داشت که به سوی حق هدایت شود،وتمام شب بیدارماند و درمورد ملکوت آسمان می‌اندیشید تا آفتاب طلوع کرد:

{فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا ربّي هَذَا أَكْبَرُ}
،
و درمورد عبادت خورشید فکر می‌کرد تا این که با فرا رسیدن مغرب، خورشید غروب کرد. سپس خداوند قلب او را نسبت به حق بصیر کرد که این خداوند است که خورشید و ماه و آسمان‌ها و زمین را آفریده و اوست که شایسته عبادت است.خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَلَمَّا رَ‌أَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ‌ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِ‌يءٌ مِّمَّا تُشْرِ‌كُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ ﴿٧٩﴾}صدق الله العظيم [الأنعام]

آن گاه خداوند او را به عنوان رسول برگزید و کتاب و حکمت را به او آموخت و این بعد از آن بود که او در آرزوی یافتن حق و پیروی از آن، توسط خداوند به حق هدایت شد.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم

و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نیز عقلش با عبادت بت‌ها قانع نشده بود و در فکر و حیرت بود و برای همین درغار با خود خلوت می‌کرد و باره آفرینش آسمان‌ها و زمین و خالق آنها فکر می‌کرد. درباره آنچه که مردمش می‌پرستیدند، فکر می‌کرد و درباره دین مسیحیان و یهودیان اندیشه می‌نمود. قوم او بت‌ها را می‌پرستیدند و مسیحیان مردی از میان انسان‌ها به نام مسیح عیسی بن مریم و یهودیان مردی به نام عزیر را می‌پرستیدند. او نمی‌دانست کدام حق است تا از آن پیروی نماید. مانند این بود که میان این سه راه گم شده بود و نمی‌دانست کدام حق است تا از آن پیروی نماید و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى(۷) }صدق الله العظيم [الضحى]
و مقصود از گم گشته(الضال) در این جا حق جویی است که نمی‌داند راه حق کدام است، آیا حق با بت پرستان است یا کسانی که نبی الله مسیح عیسی بن مریم را می‌پرستند و یا کسانی که نبی الله عزیر را عبادت می‌کنند. اوبر سر سه راهی قرار گرفته و گمشده بود و نمی‌دانست کدام راه درست است تا آن را برگزیند. طمع نداشت نبی یا رسول باشد و تنها امیدوار بود حق را بیابد. ولی خداوند دید او گمشده و به دنبال حق می‌گردد و برای همین در غار با خود خلوت می‌کرد تا فکر کند. پس خداوند او را برگزید و به راه حق هدایت نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}
صدق الله العظيم
{ هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‌کرد ( آرزوی پیروی از حق)}
خداوند حق جویان را به سوی حق هدایت می‌کند چون تنها خداوند سبحان است که حق است و غیر او باطلند و برای همین نیز خداوند سبحان، حق جویان را به سوی خود هدایت می‌نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ(۹۶)}
صدق الله العظيم [العنكبوت]

حال سراغ این فرموده خداوند تعالی می‌آییم:

{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(۵۲)}صدق الله العظيم [الحج]
و این وسوسه‌ای از شیطان است که بعد ازهدایت شدن توسط خداوند؛ او را به شک می‌انداخت، چنان که برای رسول الله إبراهيم - عليه الصلاة والسلام -رخ داد که بعد از آن که خداوند او را به سوی حق رهنمون گشت و قلبش از حق اطمینان یافت، دچار وسوسه ( القائات ) شیطانی شد که چگونه خداوند مرده را برم‌ انگیزد؟ و خداوند تعالی می فرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِـي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَـكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي}
صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰]

اما خداوند آیات خود را برای رسول خود ابراهیم استوارکرد و در عالم واقعیات حق بودن آن را مسجل نمود تا قلبش مطمئن گردد که این حق آشکار است. خداوند تعالی می فرماید:
{قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}
صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰]

و شیطان در مورد خواسته محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نیزشک ایجاد کرد، آن هم بعد از آن که به رسالت فرستاده شد. دلیل آن هم صحبت‌های مردمش بود که می‌گفتند خدایانشان به او صدمه زده‌اند یعنی با مس شیطان دیوانه شده است و این شیطان است که قرآن را برایش می‌خواند، تا جایی که ترسید کلامشان صحیح باشد، آن گاه خداوند تعالی به نبی خود فرمود:
{فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَ‌ءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّ‌بِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِ‌ينَ ﴿٩٤﴾}
صدق الله العظيم [يونس]

ولی اگر از یهودیان سؤال می‌کرد؛ شک وی را بیشتر می‌کردند؛ در حالی که همان طور که پسرانشان را می‌ شناختند، می‌دانستند این واقعاً وحی از جانب پروردگارعالمیان است. اما خداوند نگذاشت تا او از اهل کتاب سؤال نماید، بلکه از نبیّ خود به طور خاص برای زیارت از پروردگارش دعوت نمود تا با او از ورای حجاب سخن گوید. خداوند آتشی را که به کافران وعده داده و هم چنین جنتی را که به متقیان وعده داده شده است را به او نشان داد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وأنا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ}
صدق الله العظيم [المؤمنون:۹۵]

در شب معراج و اسراء،خداوند آیات بزرگ پروردگارش را به وی نشان داد تا بعد از
اینکه دچار وسوسه ( القائات ) شیطانی شد و شک نسبت به حق او را فراگرفته بود، قلبش اطمینان یابد؛ چنان که پیش از او نیز ابراهیم گرفتار "مسّ" شیاطین شده و نسبت به حق شک کرده بود؛ آن هم بعد از آن که در آرزوی پیروی از حق به جستجوی آن پرداخته و از جانب خداوند برگزیده شده و به عنوان نذیر به سوی مردمان فرستاده شده بود، شیطان در آرزو و خواسته اش شک ایجاد کرد؛ آن هم بعد از آنکه خداوند آرزوی وی را محقق گردانیده و به راه راست هدایت شده بود وکسی که به سوی حق هدایت شده؛ یقین کرده بود که بعد از اینکه خداوند او را هدایت نمود، دیگر گرفتار شک نخواهد شد. پس خداوند او را گرفتار نمود تا درمورد مسئله
"عقیده" درسی به وی بیاموزد و بداند که خداوند میان انسان و قلبش حائل است تا بعد از این به خود اطمینان و اتکا نداشته باشد. برای همین شیطان با مسّ خود باعث شد شک او را دربرگیرد و آنگاه خداوند حقانیت آیات خود را برای انبیائش روشن و آیات خود را برای او استوار ساخت. چنان که برای موسى - عليه الصلاة والسلام -نیز چنین شد. شیطان با "مسّ" خود او را به شک انداخت که عصای او نیز مانند عصای ساحران وطناب‌های آنان است وسحر تخیل باعث شده که تصور کنند آنها حرکت کرده و می‌خزند. موسی در نفس خود دچار ترس شد، آن گاه خداوند حقانیت آیات خود را برای موسی روشن و استوار نمود و شک نسبت به حق را که شیطان عامل آن بود را برطرف نمود:
{قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ ﴿٦٥﴾ قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِ‌هِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ﴿٦٦﴾ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ ﴿٦٧﴾ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ ﴿٦٨﴾ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ‌ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ‌ حَيْثُ أَتَىٰ ﴿٦٩﴾ فَأُلْقِيَ السَّحَرَ‌ةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَ‌بِّ هَارُ‌ونَ وَمُوسَىٰ ﴿٧٠﴾}
صدق الله العظيم [طه]

و خداوند حقانیت آیات خود را برای او روشن و بر آنها تأکید کرد تا حق برایشان روشن شود و قلبش مطمئن گردید و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(۵۲)}
صدق الله العظيم [الحج]

ای حق جویان؛ اکنون حق آشکار و برایتان روشن شد که قبل از آن که خلیل الله ابراهیم به رسالت برگزیده شود و پیش از آن که خداوند او را به سوی حق هدایت نماید، از حق جویان بود و برای همین ابراهیم -علیه الصلاة و السلام- گفت:
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ(۷۷)}
صدق الله العظيم [الأنعام]
و این زمانی بود که قبل از رسالتش هنوز در جستجوی حق بود و بعد ازآنکه با آرزوی یافتن حق به تحقیق پرداخت، خداوند او را به رسالت برگزید و به سوی مردم فرستاد. سپس شیطان درمورد زنده کردن مردگان او را دچار شک کرد و خداوند آیات خود را برای نبی خود استوار ساخت و وسوسه ناحق شیطان را مرتفع ساخت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(۵۲)}صدق الله العظيم [الحج]
به ابراهیم بنگرید که درجستجوی حق بود و آرزو داشت از آن پیروی کند. دراین باره تدبر و تفکر کنید:

{وَإِذْ قَالَ إِبْرَ‌اهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ‌ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَ‌اكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِ‌ي إِبْرَ‌اهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَ‌أَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَ‌أَى الْقَمَرَ‌ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَ‌بِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَ‌أَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَ‌بِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ‌ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِ‌يءٌ مِّمَّا تُشْرِ‌كُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ ﴿٧٩﴾}
صدق الله العظيم [الأنعام]

و اکنون حق برای حق جویان آشکار شد. حال به بیان احمد حسن الیمانی که خود را در حالی یمانی می‌نامد که اهل عراق است نه یمن بنگریم. فرستاده او"مهدی مهدی" یعنی هدایت‌گر به سوی مهدی احمد حسن یمانی به پایگاه اینترنتی ما آمده و این فرستاده بیانی از قرآن را که از جانب شیطان آمده است در پایگاه ما گذاشت و برای همین هم عقل و منطق آن را نمی پذیرد.بیان او در ادامه می‌آید:
اقتباس المشاركة :

1-09-2010

06:45 AM
مهدي مهدي
عضو جديد تاريخ التسجيل:
Aug 2008
المشاركات: 18
----------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صلي على محمد وال محمد الائمة والمهديين وسلم تسليماً
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

س- چرا ابراهیم(ع) فقط کوکب و ماه و خورشید را دید؟
ج- خورشید رسول الله (ص) و ماه امام علی(ع) و کوکب امام مهدی(ع) است و خورشید و ماه و کوکب در ملکوت،تجلی خداوند بر مخلوقات بود و برای همین بر ابراهیم (ع)مشتبه شد ولی هریک برحسب خود و به محمد و علی و قائم اختصاص یافت چون آنها همگی تجلی خداوند بر مخلوقات در این دنیا هستند چون آنها مرسل خداوندند و نه فقط مرسل،چون محمد صلّى الله علية وآله صاحب "فتح" است و اوست که راه آسمان برایش باز شد و برخی از حجاب لاهوت برایش کنار رفت و آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود.او شهر علم بود و چهره این مدینه کمالات الهی یا ذات الهی است و اما علی دروازه این شهر است و جزیی از آن و تمام فیض رسول خداوند از راه او(علی) به بیرون راه می یابد.محمد(ص) تجلی خداوند سبحان و تعالی است و اسم خداوند سبحان در میان خلق است و علی "مسّ" ذات خداوند است و زمانی که محمد نماند و جز خداوند واحد قهار چیزی نماند، علی که صلوات خداوند بر وی باد،تجلی خداوند سبحان بر خلق است و فاطمة که صلوات پروردگارم بر او باد با ایشان است و او فردی مخصوص است چون ظاهرش ماه و باطنش خورشید است و برای همین علی (ع) فرمود اگر پرده ها کنار رود نیز به یقین او چیزی اضافه نخواهد شد چون اگر پرده برایش کنار نرود او در مقامی است که پرده برایش کنار رفته است.
واما قائم(ع) او تجلی اسم خداوند سبحان است و او زنده است و قبل شهادتش در طول حیاتش و طول عبادتش همراه کمال صفاتش و اخلاصش، او نمازش را به قنوتش و قنوتش را به نمازش وصل می‌کرد گویا که هیچ وقت از عبادت خداوندش دور نمی شود ،چون در روز دین یعنی روز قیامت صغری بر عرش نشسته است و در قرآن این "یوم المعلوم" است و او به نام خداوند حاکم بین خلق است و کلام امام (ع) کلام خداوند خواهد بود و حکم او حکم خداوند است و ملک امام(ع) ملک خداوند سبحان وتعالی است و در این روز است که خداوند صدق فرموده خود در سوره فاتحه یعنی (ملک یوم الدین) را نشان می دهد و در این روز امام ،چشم خدا و زبان ناطق خداوند و ید الله خواهد بود.
از کتاب متشابهات جزأ اول .امام احمد حین الیمانی(ع)
خواهش می کنم به خاطر رعایت عدالت این پست را حذف نکنید و اگر ممکن است به آن جواب دهید .خداوند شما را موفق به خیر نماید
انتهى الاقتباس
بیان احمد الحسن الیمانی که مردم را به سوی شرک به خداوند دعوت می‌کند و می‌خواهد شیعه را به انحراف شدیدی بکشاند در اینجا تمام شد. او درمورد
محمد رسول الله وآل بيتش به ناحق مبالغه می‌کند تا بر طبق خواسته شیعیان حرف زده باشد و آنها را به تبعیت از خود بکشاند تا کسانی که به پروردگارشان شرک دارند و آنان که تعقل نمی‌کنند، از او پیروی نمایند.
اما من فتوای حق خود را تکرار می‌کنم: انسان‌هایی که تعقل نمیکنند و مانند چهارپایان هستند، پیرو حق نخواهند شد. آنان هیزم جهنم‌اند و وارد آن خواهند شد و آن گاه است که درمی‌یابند که چهارپایانی بوده‌اند که به علت عدم تفکر، گوش شنوا نداشته و عقل خود را به کار نگرفته‌اند، برای همین مانند گاوی هستند که تفکر نمی‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلِلَّذِينَ كَفَرُ‌وا بِرَ‌بِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ‌ ﴿٦﴾ إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ‌ ﴿٧﴾ تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ‌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ‌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ‌ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿١٠﴾ فَاعْتَرَ‌فُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِيرِ‌ ﴿١١﴾}صدق الله العظيم [الملك]
خطاب من به علمای مسلمین و امتشان است؛ آیا می‌دانید حکمت این که شیطان هراز گاهی در هر دیاری کسی را با ادعای مهدی منتظر بودن به سراغ‌تان می‌فرستد چیست؟ برای این است که وقتی خداوند مهدی منتظر حق پروردگارتان را بر انگیخت، بگویید آیا این هم یکی از کسانی است که قبل او آمده‌اند چرا که ما هر روز باخبر می شویم مهدی منتظر جدیدی آمده است؟ آن گاه درباره دعوت مهدی منتظر حق پروردگارتان تفکر نکنید تا عذاب دردناک خداوند بر سرتان فرود آید و این چیزی است که شیطان به دنبال آن است و برای همین هر از چند گاهی مهدی منتظر جدیدی را برایتان می‌فرستد تا وقتی خداوند مهدی منتظر حق خود را برانگیخت، به خاطر کثرت مدعیان مهدویت ازاو روگردانید. ولی ای علمای مسلمین و ای امت مسلمان! آیا می‌توانید شتر را از الاغ تشخیص دهید؟ به خداوند قسم که بین امام مهدی ناصر محمد یمانی و تمامی مدعیان دروغین مهدویت؛ تفاوت بسیاری وجود دارد. آنها که به "مسّ" شیطان گفتار شده‌اند و می‌بینید که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند؛ آیا نمی‌اندیشید؟
ای انصار پیشگام برگزیده و ای بازدیدکنندگان میز گفتگو که خداوند شما را از امر ما آگاه نموده است؛ دربرابر خود و امتتان و تمام مسلمانان و علمای ایشان شاهد باشید؛ آنها که فرق بین الاغ و شتر را درک نمی‌کنند و برای همین هم متوجه تفاوت احمد حسن یمانی و ناصر محمد یمانی نمی‌شوند؛ اما ای مردم، تفاوت ما بسیار زیاد است. آیا شما ما را یکسان می‌بینید؟ به هیچ وجه چنین نیست به خدا که احمد حسن یمانی و ناصر محمد یمانی یکسان نیستند و فرق میان آنها تفاوت میان ظلمت و نور است. آیا ظلمت و نور در نگاه شما یکسانند.خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ مَن ربّ السماوات وَالأرض قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتخذتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعمى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنّور أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ(۱۶)}
صدق الله العظيم [الرعد]
امام مهدی ناصر محمد یمانی از شما دعوت می‌کند که خداوند را بدون شریک و به یگانگی عبادت نمایید و شما را از شرک به خداوند برحذر می‌دارد و آن چه را که نمی‌دانستید به شما می‌آموزد. اما احمد حسن یمانی؛ نگاه کنید که چگونه برای شیعیان اثنی عشری فتوای مشرکانه می‌دهد و به آنان گفته است امام علی "مسّ" شده پروردگار عالمیان است! این دشمن خداوند دروغ می‌گوید. به خدا قسم که او از شیاطین بشر است که تظاهر می کنند ایمان دارند و کفر و مکر خود را پنهان کرده‌اند. احمد حسن یمانی! خداوند تو را مانند شیطان-که با آگاهی او را جای خداوند به ولایت گرفته‌ای- لعنت کند، تو گمراه نشده‌ای بلکه می‌دانی که شیطان رانده شده می‌خواهد مردم را از پیروی از حق بازدارد. اما مهدی منتظر از تو دعوت می‌کند که اگر از راست گویانی در پایگاه او به مباحثه و گفتگو بنشینی و اگر توانستی با آیات محکم قرآن عظیم او را خاموش نمایی، لعنت بر ناصر محمد یمانی تا روز دین را روا کرده‌ای و اگر ناصر محمد یمانی تو و تمام علمای مسلمین و مسیحی و یهودی را با آیات محکم قرآن عظیم، مغلوب کرده و خاموش ساخت، لعنت بر تمام کسانی که از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم رومی گردانند. ای جماعت روگردانندگان از دعوت به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم، چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه تصور می‌کنید که ناصر محمد یمانی درمیان تمام کسانی که ادعای مهدویت می‌کنند؛عاقل‌ترینشان است؟ آیا فتوای شما درباره حق آمده از پروردگارتان این است که امام مهدی ناصر محمد یمانی عاقل‌ترین مجنون است؟ خدا شما را بکشد که این گونه منحرف می‌شوید! بیایید تا به شما بیاموزم چرا چنین چیزی می‌گویید. چون عقل شما از بیانات ناصر محمد یمانی روگردان نیست و (عقلتان ) به حق برایتان فتوا داده زیرا که بصیرت از دیدن حق کور نمی‌شود ولی جواب شما به عقلتان و به ناصرمحمد یمانی جز این نیست که او از دیگر مدعیان مهدویت؛عاقل‌تر است! در حالی که او به حق سخن گفته و مردم را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می‌کند. بعد از حقی که عقل‌هایتان آن را دیده و نسبت به آن بصیرت پیدا کرده است، دیگر چه می خواهید؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَمَاذَا بَعْدَ الحقّ إِلَّا الضَّلَالُ }
صدق الله العظيم [يونس:۳۲]
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.